سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1967167
  • بازدید امروز: 247
  • بازدید دیروز: 241
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (581 ) ـ ـ جمعه 92/9/1

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت ســوّم )


 راهِ دوستــی

.

 

کاروان اسرای اهل بیت (ع) در مسیر کربلا تا شام است

 

... و نهضت ادامه دارد ...

 

 ( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

6 ـ وَابْتَلُواْ الْیَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ

فَإِنْ  آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ

وَ لاَ  تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَ بِدَارًا أَن یَکْبَرُواْ وَ مَن کَانَ غَنِیًّا   

فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَن کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ  فَإِذَا دَفَعْتُمْ

إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَیْهِمْ  وَ کَفَى بِاللّهِ حَسِیبًا


تفسیر لفظی : 

یتیمان را بیازمائید ، اگر از ایشان راست راهی و نگه داشت مال بینید ،مال های شان را بدهید ، و به گزاف و پیشی گرفتن

بر رشد و بلوغ آنان  نخورید ، و هرکس از قیّم ها و سرپرست ها که بی نیاز باشد باید دست از مال یتیمان پاک دارد 

ولی هرکس که بی چیز و تهی دست باشد می تواند به اندازه ی نیاز خود و به داد از مال آن ها بخورد ، و چون مالشان به

دستشان دهید گواهانی بر اقرارآن به گرفتن مال گیرید که خداوند را گواهی و پسندیده کاری و شمار خواهی پسندیده است .


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

رشد از روی شریعت ،

پرهیزکاری و پارسائی و خویشتن داری است ،

بدین گونه که اقتصاد در معیشت نگاه داشتن ،

و از راه تبـــــذیـــــر و اســــراف برخاستن ،

و از روی حقیقت ، راه به حق بردن است ،

این رشد که در بنده پدید آید ، از هدایت و ارشاد حق باشد ،

که دلگشای و راهنمـــــــــای بنـــــــــدگان است ،

و نشان این رشد در حقّ بنــــده آن است که ؛

بر درگاه ، تن به خدمـــت دارد ،

و دل بر معـــرفــــت ،

و سر بر محبّـــت ،

و آن گاه در مقامات ،

بر طریق ملازمت و استقامت رود ،

و عقدی که با حقّ بسته فسخ نکند ،

و عزمی که کرده نقض ننماید .

گفتـــه انـــد کـــه :

ابراهیم ادهم در راه مکّـــــــه ،

با درویشی هم صحبت شد ؛

به شرط آن که جز خدای به کسی ننگرد ،

و جز حقّ بر دل خود راه ندهد ،

اتفاقاً در طواف ، کودکی را دیدند که ؛

خلق از جمال او به فتنه افتاده بودند !

و ابراهیم در آن کودک نیکو نظر کرد ،

درویش گفت : ای ابراهیم ؛

عهـــد شکستی و عقــدی که بستی

در آن خــــلاف و نقـض آوردی ،

که در این غلام زیبــــــا روی چندین نظـــر کردی !

ابراهیم گفت : ای درویش ؛

خبر نداری که این کودک پسر من است !

درویش گفت :

پس چرا او را آواز نگوئی و دل بدان شاد نکنی ؟

گفت : چیزی را که ترک کردم به سوی او بر نمی گردم !

پس از آن گفت :

تو بـــــرو و بر او ســـلام کن ،

و خبـــر مـــــــرا به او مــــده !

و جای مــــرا به او مــگـــــــو !

درویش می گوید : رفتم و سلام کردم

و پرسیدم تــــــــو کیستی ؟

گفت : من ابراهیم ، پسر ابراهیم ادهم هستم !

شنیده ام پــدرم هر سال به زیارت و طواف کعبه می آید ،

آمـــــده ام تا شــــــایـــــد او را ببینـــــــــــم !

پس نزد ابراهیم ادهم برگشتم ،

شنیدم اشعاری را زمزمه می کند بدین مفاد :

خـــدایـــــا ؛

از تمام خلق در هـــــوای تــــــــــو جــــدا شدم ،

و فرزندم را یتیم کردم به امیـــد دیــــدار تـــــو ،

اگر در راه دوستی مـــــــرا تیکه تیکه کنی ،

دلــــم هـــــوای کس دیگــــر نخواهد کرد .

 

الهـــــــــی ؛


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟


فرزنـد و عیـال و خانمــان را چه کند ؟


دیـوانــه کنی  هر دو جهـانش بخشی !


دیـوانـه ی  تـو هر دو جهـان را چه کند ؟

 

 

الاهی؛

ای ســزاوار کَـــرَم،


ای آفریننــــده از عَـــــــدَم،


ای نـــــوازنــــــــده عــــالَـــــــــــم،


نه با جــز تـو شادی است و نه با یاد تـو غــم،


قاضـــی و شــاکـی و شـفـیـــع و گـواه و حَکَــم ،


با من چنــــــان کن که با سزاوران فضـــل و کَــرَم !

 

 

 

 

جانـــــــان من !


  قائـم آل محمّـــــد (ص)


  هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


  برای تعجیل در فرج مبارکتـــــان دعا می کنیم



 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


 دو رکعت نمـــــاز مخصوص و یکصد صلــــــوات


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (580 ) 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت دوّم )


دلیـل یکتـائی


 ( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


1ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ  وَاحِدَةٍ

وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا  کَثِیرًا وَ نِسَاء

وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ  وَالأَرْحَامَ

إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا

 

تفسیر لفظی : 

ای مردم ، بپرهیزید از خشم خدائی که شما را از یک تن آفرید و جفت وی را از او آفرید و از آن ها مردان و زنان در جهان بپراکند ،

و بپرهیزید از عذاب خدائی که داوری و زینهار به سوی او می برید و همچنین بپرهیزید از قطع رحم و بریدن از خویشاوندان

که خداوند بر شما دیده بان و گوشوان است  

 


تفسیر ادبی و عرفانی : [ بخش دوم ]


...الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ...

 

خداوندی که هرچــــه آفـــــــرید ، جفــــــت آفـــــــرید ،

[ حتی اتــــــم را از بار مثبت و منفی آفرید ]

[ و بــــــرق را از فاز مثبت و منفی آفرید ]

همه ی گیاهان و جانوران و آدمیان را جفــــت آفرید !

و هرکس را همسری فراهم کرد ،

و مانندی درپیوست ،

و شکلی در او بست ،

که وحدانیّت و فردانیّت صفت ویـــــژه اوست ،

و حقّ و ســــزاوار اوست !

که فرمود : من چیزها را جفت آفریدم ،

تا دلیـــــل یکتـــائی مـــــن باشـــد .

... وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًاکَثِیرًا وَ نِسَاء ...

به کمـــال قــــدرت و جمــــــال ربـوبیّــــت خود ،

از نسل کسی چندین هــــــزار کس بیرون آورد ،

با طبع ها و رنگ ها و صورت ها و سیرت های گوناگون !

چندان که دو کسنبینی که به یک دگر در خوی و منش ماننــد ،

و یا در صـــــــورت و سیمــــــا با هم نمــــــون باشند !

که خداوند ؛ بر دل ها بی بررسیدن آگاه ،

و در کوشیدن از آسودن بی نیاز است ،

و این پندی است از من بنده را ،

یعنی که چون می دانی که من گوشــوان ( آگاه و شنـــوا ) هستم

و بر دل ها و کرده ها و گفته ها دیـــــده بانــم ( می بینم )

پس تو هم مراقبت به کار دار ،

و حقّ مـــا به جای آر !

و مراقبت بنده آن است که ؛

پیوسته با حــــقّ می نگرد ،

و نظر حق پیش چشم خود می دارد ،

و چون داند که از او غافل نَیَند ؛

پیوسته در احتیـــــاط و بــــرحـــــــذر ماند .

گوینــــد :

کسی به چوپانی که گوسفندانی به چرا داشت گفت :

یکی از این گوسفندان به من بفروش ،

چوپان گفت : از آنِ من نیست که بفروشم ،

آن کس گفت : اگر پرسند بگو گرگ بخورد !


چوپـــان گفت :


پس خــــــدا کـــو ؟


آن کس وی را از این سخن خوش آمد ،


و رفت آن گوسفندان را با چوپان از صاحبش بخرید !


این است خــدای مـــا :


خـداونـدیکه صنایع شیرین و بدایـــع زیبــــا کرد،

سرائر عـدم در صحـرای وجود آشکار کرد،

طبـایع متضـاد بسته آب و آتش و خاک و هـوا کرد،

از قطـره بـاران مرواریــد لالا کــرد،

و از آب دهان زنـبــور عسل مصفّـــا کرد،

و از فضولات گاو دریائی عنبــر ســارا کرد ،

و آب زلال را برون ز سنـگ خــارا کــرد ،

و یاقـوت سـرخ را تعبیـه در صخره صمّـــا (سنگ سخت) کرد ،

عیش مردمان را مهنّـا (گوارا) و اسباب بندگی را مهیا کرد،

هـرچه می بایست عطا کرد و هـرچه شایسته بود پیدا کرد،

و آنچه کرد به ســزای خــویش نه به سـزای مــا کرد!


خـداونـدا ؛


در ذات بی نظیـری، در صفـات بی ماننـدی،

 

وگنـاهکاران را آمـرزگاری،


مفلسـان را راز داری،

 

زیبــا صنـع و شیـریـــن گفتــــاری،

 

دانــای رازهــا، عاِلــم اسرار،

 

و معیـوبان را خریداری،


درماندگان را دستگیـر و بیچارگان را دست یاری!


 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

 

روحی فداک

 

 

ای مونس دیـده با ضمیـرم یـاری 

                         

 انـدر دل مـن نشستـه بیــداری


گر با دگـری قـرار گیرد دل مــن  

                      

  از جان خودش مبـاد برخـورداری

 

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما


ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم

 


کارت پستال درخواستی طراحان

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (579 ) 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت اوّل )


بسـاط عشـق


 

( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

1 ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ  وَاحِدَةٍ

وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا  کَثِیرًا وَ نِسَاء

وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ  وَالأَرْحَامَ

إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا

 

تفسیر لفظی : 

ای مردم ، بپرهیزید از خشم خدائی که شما را از یک تن آفرید و جفت وی را از او آفرید و از آن ها مردان و زنان در جهان بپراکند ،

و بپرهیزید از عذاب خدائی که داوری و زینهار به سوی او می برید و همچنین بپرهیزید از قطع رحم و بریدن از خویشاوندان

که خداوند بر شما دیده بان و گوشوان است  


تفسیر ادبی و عرفانی :

تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم را در یادداشت های شماره 4 الی 114 به تفصیل برای بسم اللهِ هر سوره بطور جداگاه آورده ایم ، در صورت تمایل کلیک فرمائید .


1 ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ ... 

تقـــــوی ســـــه قســـــم است :

از شرک پرهیز کردن ، که تقـــوای عـــام است ،

از گنــــاه پرهیــــــز کردن ، که تقــــوای خــــاص است ،

از شبهت پرهیز کردن ، که تقــــوای خـــاص الخــــاص است .

ای نقطه ی انسانیت ؛

ای صفات بشریت ؛

تقــــوا را پنــاه خویش گیرید ،

و آن را ملازم باشید ،

که صیــانت بنـــــدگان در تقـــــــــوی  است ،

و رستگاری رهیگان در اوست ،

تقــــوا آن است که :

بنده ، فرمان شرع را سپر خویش سازد ،

تا تیر نهی به او نرسد ،

و آن را سه رتبت است :

اول آن که در پناه کلمه ی توحید شود ،

دوم آن که به پناه طاعت و عبادت شود ،

و از راه معصیت و طغیان برخیزد ،

سوم آن که به پناه احتیاط شود ،

و از شُبهت بگریزد .

هرکه این سه منزل تقــــوا را به صدق باز بَـرَد ،

به مقصد رستگاری رسد ،

که خداوند ، خود فرموده :

پرهیزکاران را در پناه خویش گیرد ،

و به آن ها بدی و اندوهی نرسد .

گویند خواهر بشر حافی یکی از عرفای مشهور ،

از یکی از پیشوایان اسلام پرسید :

من بر بام خانه دوک ریسم ،

در آن حال مشعل طاهریان بگذرد ،

و من در روشنائی آن تابی از ریسمان دربندم ،

روا باشد یا نـــه ؟

آن عالِم شناسائی آن زن را خواست ؛

گفت : من خواهر بشر حافی هستم ،

عالِم گفت : اَلحَق که خواهر آن بزرگواری !

پس هرگز در مشعل دیگران تاب مبند !

که برادرت هروقت دست به طعامی شبهه ناک بردی ،

دست از او اطاعت نکردی !

 

 

مصطفی (ص) در وصف کردگار جهانیان و خداوند عالمیان فرمود :

خداوند می فرماید :

چون بنده ی من همه ، مرا خوانَد ،

و همه ، مـــــــــــرا دانَد ،

و همه ، مــــــــــرا باشد ،

من نیز روی دل خود با وی گردانم ،

و درب همه ی شهوت ها و ارادت ها و بایست ها بر او دربندم ،

و اغیار را به تمامی از دل او بیرون کنم ،

عشقِ با ما گفتن و از مـــا شنیدن را ،

بر جان و دلش مسلط گردانم ،

بر بساط عشق او را آرام دهم ،

تیغ ِ غیرت ِ اَزَل بالای سرش بدارم ،

تا اگر خواهد با دیگری نگرَد یا به کسِ دیگر طمع کند ،

یا به دیگری بازاری سازد ،

او را فـــــــرا نگـــــــــذارم .

آری ؛ چون ما او را خواهیم ،

دانیم که به غارت چون باید برد ،

امروز او را به شحنه ی تقوی سپاریم ،

تا او را در حمایت خود جای دهد ،

و حرکات و سکنات او را به شرط ادب در آوَرَد ،

و ما فردا او را به حضور خود فرا آوریم ،

و گوئیم : بیـــا ، ییــــا !

که امروز بازار تو است ،

و هرکه را از تو بهره ای است ،

به قدر نصیب وی او را به سرائی فرود آر !

و آشنایان را به حضور بپذیر ،

که ما در ازل چنین حکم کردیم ،

 

 

عارفی را پرسیدند:


دل کی خـوش بُــوَد ؟


گفت: آن وقت که او در دل بُـــوَد 

 

دیگری را پرسیدند :


از کـرامات خـداونـد با بنـده کـدام بهتـر است ؟


گفت : آن که بنــده  دل را از غیرخـدا تهـی دارد.  

 

 

  تو لاله ســرخ و لـؤلـؤ مکـنـونی 

                   

  مجنون منـم  و تـو لیـلیِ  مجنونی


  تـــو مشتـریان  با بضاعـت داری  

                    

 با مشتـریــان بی بضاعـت چونی؟

 

 

 

مــــولای مـــــا ؛

 

ای محبـوب دل هـا و ای منجی انسـان هـا ؛

 

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) ؛

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی شمــاست


 برای تعجیل در فـرج مبارکتــان


دعـــــا کنیم

 

 

دعائی از دلی سوخته و داغـــدار

 

از مصیبت جدّ بزرگوارتان حسین علیه السلام


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (578 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت هفتـــاد و دوم ـ آخرین قسمت آل عمران )

روشنـائی قلـب ذاکـران


 

 ( جزء چهارم صفحه 76 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

200 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ

وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

تفسیر لفظی : 

ای کسانی که ایمان آورده اید ، شکیبائی کنید در راه انجام احکام شرع ، و شکیبائی کنید در راه جهاد و جنگ با مشرکان ،

و اسب های سواره ی لشکر مسلمانان را آماده در سرحدات نگه دارید ، تا آزار کافران را باز دارید ،

و از خشم خداوند بپرهیزید ، و تقوی پیشه کنید تا جاوید و رستگار آئید .

 

کاروان اسرای اهل بیت (ع) در مسیر کربلا تا شام است

 

... و نهضت ادامه دارد ...

 

  تفسیر ادبی و عرفانی :  

این بار مرهمی دیگر و نواختی دیگر است !

نــــدا ، نـــــدای فضیلت ، 

خطاب ، خطاب کـــرامت ، 

و رهی را گواهی دادن به ایمان و طاعت ، 

یکی خطاب به نفس است ،

دیگری خطاب به دل ،

و سومی خطاب به جان ،

نفس را می گوید بر خدمت و طاعت صبر کن ،

دل را می گوید بر بلا و سختی شکیبا باش ،

جان را می گوید با سوزِ شوق و درد بســـاز و رابطه را استوار کن !

که گفته اند :

صبر عابدان  در مقام خدمت بر امید ثواب است ،

صبـــر عارفــان  در مقام حرمت بر آرزوی وصال است !

و صبـــر دوستـــــــداران  و عاشقان در حال مشاهدت

در وقت تجلی است که :

دیــــــده در نظــــــاره نگـــــــــران ،

دل در دیــــــــده حیــــــــران ،

و جان از دست مِهـــر به فغــــــان است !


خــدایــــا ؛

همگان در فراق می سوزند و دوستــــدار در دیــــــدار ! 

چون دوست دیده ور گشت دوستــــــــدار را با شکیبائی چه کار ؟

وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

تقــــــــوی درختی است که بیــــخ ( ریشه ) آن در زمیــن وفــا ،

شاخ ( شاخه ) آن بر هــــــــــوای رضـــــــــا ،

آب آن از چشمه ی صفـــا ،

نه سرمـــــــای پشیمــــــانی به آن رسد ،

نه گـــرمـــــای سیــــــری ،

نه بــــــــاد دوری به آن آسیب رسانـــــد ،

نه آفــــــت پــــراکنــــــــــدگی !

میـــــوه آرد ، میــــوه ی پیـــــــروزی ،

و فلاح ابدی و صلاح سرمدی و نعیم باقی و مُلک جاودانی ،

این است حقیقتِ فَــــلاح و رستـــــــگاری ،

که پیغمبر (ص) فرمودند :

ای صاحب ایمــــان  ؛

بر تــــــو بـــــاد به پرهیـــــــزکاری ،

که گرد آورنده ی همه ی نیکــــــــی هاست ،

و بر تـــــــــــــــو بـــــــــــاد به ذکـــــــــــر خــــــــــــدا ،

که روشنـــــــائی برای قلب همـــــه ی ذاکـــــران است .


گویند زندگی جوانمردان و دوستان حق به سـه چیـز است: 

 

زندگی به ذکـر، 

زندگی به معـرفت،

زنـدگی به  وجـود ؛ 

 

زنـدگی ذکــر را ثمـره انس است،

زندگی معـرفت را فایده سکوت است،

و زنــدگی  وجــود را نتیجـه فنــا است !


و این فنـا بـه حقیقت بقـاء است !

که تا از خود فـانـی نشوی به او بـاقی نشوی! 

 

الهـــــی ؛

تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی ،

و از ادراک عقـول مصونی،

 نه محاط ظنونی،

نه مدرک عیونی،

کارسـاز  هر مفتـونی

و شـادسـاز هـر محـزونی،

 در حکـم بی چـرا،

و در ذات بی چنــــد،

و در صفـات بی چــونی! 

 

نام تــو شنیـد بنــده دل داد به تو    

      

 چـون دید رخ تو بنده دل داد به تو!  

 

الهـــــی ؛

 

ای گناهکاران را عــذر پـذیــر و افـتـادگان را دستگـیر،  

در صنع بی نظیــر  و در حکــم بی مشیــر،   

در خـداونـدی بی شبیـه و در پادشاهی بی وزیـــر است.        

ای خـداونــدی که فلک و ملک را نگاه دارنده توئی،

ای بـزرگی که از مــاه  تا ماهی دارنــده تــوئی،

ای کریمی که دعا را نیوشنده ( شنونده) تـوئی،

و جفـا را پوشنــــده توئی،   

ای لطیفی که عطا را دهنـده توئی

و خطـا را بـردارنـده تـوئی،

ای یکتــائی که درصفت جـلال و جمـال پاینــده تــوئی

عاصیان را شوینـده و طـالبان را جوینده تــــوئی .

عــذر مـــا را بپـــذیـــــر و از خطـــــاهای مــــــا درگـــذر .



 

پیوسته دلم دم از رضای تو زند


جان بر تن من نفس برای تو زند


  گر بر سر خاک من گیـاهی روید


برگ و گل آن بوی وفـای تو زند

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان


محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان


دعـــــا کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (577 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت هفتـــاد و یکــــم )


آئیـن مشتـاقــان

 

 

 

( جزء چهارم صفحه 76 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

195 ـ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم

مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ أُخْرِجُواْ

مِن دِیَارِهِمْ وَ أُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَ قَاتَلُواْ وَ قُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ

عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ

ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَ اللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ

 

تفسیر لفظی : 

پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملى از شما را از مرد یا زن

که همه از یکدیگرید تباه نمى‏کنم پس کسانى که هجرت کرده و از خانه‏هاى خود رانده شده و در راه من آزار دیده

و جنگیده و کشته شده‏اند بدی های شان را از آنان مى‏زدایم و آنان را در باغ هایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است

درمى‏آورم [این] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست


  تفسیر ادبی و عرفانی :  

 

وفای وعده است که مؤمنــــان را داده بود ،

 

و تحقق این دعا آن است که :

داعی را اجابت ،

سائل را عطیت ،

مجتهد را معونت ،

شاکر را زیادت ،

صابر را بصیرت ،

مطیع را مثوبت ،

نادم را رحمت ،

و محبت و کرامت داد،

 

و مشتــــــاق را دیــــــــدار !


 

فرمان آمـد : ای محمّـــد ؛

 

نا امیــــــدی در این درگاه نیست ،

و کار بنده در پیروزی از سه خصلت بیرون نیست ؛

اگر مطیـــــــــع است ،

ثــــــــواب او به جا است ،

اگر عاصــــی است ،

شفاعت تو  به جا است ،

و از هرچه بازماند ،

 رحمت من او را به جا است .

گر جُــرمِ همه خلق کنم پاک بحِل


در مملکتم چه کم شود ، مشتی گِل ؟


 

 

 

... فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ ...

 

هجرت ، دربدری ، آزار و اذیت ، کشته شدن ،

همه ، صفت دوستان است و آئین مشتاقـــــان،

و داستان جان بازان ،

و سرانجام کار عاشقان ،

که دل بداده ، جان باخته ،

خسته ی تیــــــــر بلا گشته ،

تیغ قضا جاه و حشمت برانداخته ،

و از خان و مان آواره و دور افتاده ،

گهی سوزند و گدازند ،

گهی زارند و نالند ،

سوز بینند و سوزنده نـــه ،

شور بینند و شورنده نـــه ،

درد بینند و درمان کننده نــــه ، 

از این عجیب تر آن که به درد خویش شادند ،

و از بی دردی به فریادند !


جانان ندهم ز دست تا جـان ندهم


من جان بدهم زدست و جانان ندهم


اکنون که برای خویش دردی دارم


این درد به صد هزار درمـان ندهم


 

 

 

خـــدایــــا ؛

هرکه تو را جوید ، او را بنقد رستخیزی باید ،

یا به تیـــــغ ناکامی او را خون ریـــــــزی باید ،

هرکه قصد تــــــــو کند ، روزش چنین باشد ،

یا بهره ی درویش  ، خود این چنین باشد !

... لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ ...

چنان دردی بباید ، تا چنین مرهمی بشاید !

قومی را رضای مولی و دیدار او دست در آغوش ،

با زبان حال از سرِ ناز و دلال گوید :


خـــدایــــا ؛

 

محنت من بودی ، دولت من شدی ! 

اندوه من بودی ، راحت من شدی ! 

وداغ من بودی ، چراغ من شدی ، 

جراحت من بودی ، مرهم من شدی !


 

یَابنَ السّــادَةِ المُقَـــــرَّبِیـــن

 

 

مولای ما ؛ امام زمان ، مهدی فاطمه ،

 

ای محبـوب دل هـا و ای آرام جان ها ؛

 

 ای منجی انسـان هـا ؛


 

همه مشکلات مــــــا


 

ناشی از غیبت طولانی شماست

 



یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله

 

 

برای تعجیل در فرج مبارکتـــــان دعا می کنیم




موضوع :


   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *